خاتمالانبیایی ای که تاج سرِ اولیایی رکنِ هر دو سرایی در غمت دارد عالَم عزایی شد زمان جدایی فکر غمهای شیرِ خدایی آه دَمِ آخر آقا آه کنار تو زهرا آه کند بابا، بابا بابا، بابا مَرو... بعد تو در مدینه در سقیفه عیان کینهها شد در پِیِ این زمینه آتش کینهتوزی به پا شد میخِ در زد به سینه طفل در راهِ زهرا فدا شد آه چه شد دادِ بیداد آه میان آن فریاد آه به رویش در افتاد بعد تو یا پیمبر پشت پا زد حرامی به مولا شد به پا شورِ محشر ابر بارنده شد چشم زهرا پیش چشمان حیدر میزدند عدهای همسرش را آه شد آتش برپا آه میان خون زهرا آه پریشان شد مولا بابا، بابا مَرو...