خاتمُ الانبیا، یاسین و طاهایی فخر تو این شده بابای زهرایی شد با تو همنشین امیرالمومنین اَبَاالزهرا مدد... این دَمِ آخری زهرا را بوسیدی گویا که پشت در افتادنش دیدی در پشتِ در تو را زهرا زند صدا اَبَاالزهرا مدد... بر سینهات حسین با گریه چسباندی آهسته روضهی عاشورا را خواندی بوسهگاهِ شما میفتد زیر پا اَبَاالزهرا مدد... ***** آسمانِ وحی در مِحنَت شده بیت پیغمبر پر از غربت شده صحبت جبریل از رحلت شده وحی آمد آخر عمرت شده ای بهم پیچیده از زهر جفا روزِ وصلت هست الوعده وفا بر تو هرگز درب رحمت بسته نیست بر نبی باب شهادت بسته نیست لطف ما بر آلِ عصمت بسته نیست دفتر قرآن و عترت بسته نیست لیک ما دلتنگِ وصلِ دلبریم میزبان آخرین پیغمبریم بعد تو نوبت به زهرا میرسد در سرایت اوج غمها میرسد بر حریمت پای اَعدا میرسد روزِ تنهاییِ مولا میرسد از غمِ حیدر بگو با فاطمه از فشارِ در بگو با فاطمه امتحانی این چنین پیش رو است ماتم سقط جنین پیش رو است لحظهی فضه خُذینی پیش رو است غصهی خانهنشین پیش رو است صبر باید تا که دین اِبقا شود حامی حیدر فقط زهرا شود یا اَبَاالزهرا که فکر حیدری از همین حالا که تو در بستری در سقیفه هست جنگ رهبری تا به خاک قبر بگذاری سری سربرآرد آنچه مِحنَت در ره است دورهی فرعونِ امت در ره است