ای جان جهان، جهان جان ادرکنی قیوم زمین و آسمان، ادرکنی احیاگر صد دم مسیحا القوص یا حضرت صاحب الزمان، ادرکنی یا صاحب الزمان... تو از ازل جوادی و ما، از ازل فقیر یا ایهاالجواد، تصدق علی الفقیر حس کرده است ثروت عالم به دست اوست وقتی گرفته است تو را در بغل فقیر از حداکثر همه سر بوده هر زمان از تو رسیده است به هر حداقل، فقیر این گوشه چشم توست، که اکثیر اعظم است با یک نگاه تو به غنی شد بدل فقیر از دیگران زیاد شنیده کرم، ولی فقط دیده همیشه جود تو را در عمل فقیر با دست پر به خانهی خود رفته هر زمان با دست خالی آمده در این محل فقیر از آن زمان که لطف تو را دید تا ابد شد زندگی تلخ به کامش عسل فقیر دارایی جواد به منزل نمیرسد دربارهی تو ساخته ضرب المثل، فقیر این بیتها گدای جوادالائمه اند با این نیت ردیف شده در غزل، فقیر یابن الحسن به نیست تعجیل در ظهور القوص دم گرفته دمی العجل، فقیر