
ای جانِ جهان، جهانِ جان ادرکنی قیّوم زمین و آسمان، ادرکنی احیاگر صد دَم مسیحا الغوث یا حضرت صاحبالزمان، ادرکنی یا صاحبالزمان... **** تو از ازل جوادی و ما از ازل فقیر یا ایّها الجواد، تصدّق علی الفقیر حس کرده است ثروت عالم به دست اوست وقتی گرفته است تو را در بغل فقیر از حداکثرِ همه سَر بوده هر زمان از تو رسیده است به هر حداقل، فقیر این گوشهچشم توست، که اکسیر اعظم است با یک نگاه تو به غنی شد بدل فقیر از دیگران زیاد شنیده ولی فقط دیده همیشه جود تو را در عمل فقیر با دست پُر به خانهی خود رفته هر زمان با دست خالی آمده در این محل فقیر از آن زمان که لطف تو را دید تا ابد شد روزگارِ تلخ به کامش عسل، فقیر داراییِ جواد به منزل نمیرسد دربارهی تو ساخته ضربالمثل، فقیر این بیتها گدای جوادالائمهاند با این نیت ردیف شده در غزل، فقیر یابن الحسن به نیّت تعجیل در ظهور الغوث دَم گرفته غمی العجل، فقیر