اگه قُنفُذ نبود در اون میونه علی رو بُرده بودم من به خونه منو پِی دَر پِی و بیوقفه میزد علی رو کرده بود اونجا بهونه تو مادرِ بیمزارِ منی قرارِ دلِ بیقرارِ منی... من که یکباره دَر از قلعهی خِیبَر کندم داغِ زهرا به خدا از نَفَس انداخت مرا