بی حالی ، اسیر بین جنجالی

بی حالی ، اسیر بین جنجالی

[ علی نجفی ]
بی حالی، اسیر بین جنجالی 
غریبی و تو گودالی، بی حالی 
تنهایی، تو زیر دست و پایی 
جلو چشای زهرایی 

عرق خون شد بدن بی سر شاه بین قتلگاه 
تنش افتاد یه گوشه بی پناه بین قتلگاه 
کشتن  حسین شد مباح 
بین قتلگاه 
اربن اربا شد بی ظلم بی گناه  بین قتلگاه 

لشکریان خیره سر چند نفر به یک نفر  
زهرا میکند نظر چند نفر به یک نفر

نظرات