به نام خداوند جان آفرین حکیم سخن در زبان آفرین نوشتم غلامم غلامم غلام غلام اباالفضل ام البنین ای حرم اباالفضل ذکر مادرمه اباالفضل من که بی معرفت اما خیلیه کرمه ابالفضل صنمه ابالفضل با جنمه اباالفضل کسی نشنیده تو دنیا منمه اباالفضل خدا میدونه تو زندگیم فقط کسی که قید دنیا رو براش میزنمه اباالفضل خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار و این رستگاریه که تا ابد بگم یا رقیه رقیه رقیه مدد ای حرم رقیه خیلی محترمه رقیه کم نمیشه از سر ما سایهی علم رقیه قبلتی رقیه تو رو تو سه سالگی کوه عصمتی رقیه دختر و خواهر عمهی امامی بانو بعد زینب به تو میگم عمتی رقیه (یا رقیه ) بنی آدم اعضای یکدیگرند همه بندهی دختر حیدرند بنی هاشمی که علی منصبند همه حافظ چادر زینبند ای حرم عقیله سایهی سرم عقیله برای ظهور صاحب بهترین قسمه عقیله نور ماه زینب نایب شاه زینب ماده شیر و دختر اسدلله زینب ما جلوی هر کس و ناکسی خم نمیشیم ولی سجده میکنیم به بارگاه زینب همان کسی است که در راه عفتش عباس میدهد نخ معجر نمیدهد