بمان زهرا مرو تنها

بمان زهرا مرو تنها

[ حمید علیمی ]
بمان زهرا، مرو تنها
تویی تنها، طرفدارم

به خود می‌بالم از این که
در این دنیا تورا دارم

منو تو هر دو غم داریم
فرق ما چنین باشد

تو بر دیوار و در خوردی
و من هم سر به دیوارم

دو دیده باز کن و حرفی 
بزن پلکی، بزن امشب

بگو که با علی هستی
(نرو تنها ترین یارم)۲

تو بین شعله ها بودی
ولی من سوخته‌ام زهرا

تورا سیلی زدند اما
همان دم سرخ رخسارم

(مرو زهرا، مرو زهرا)۴

هرآنکس خورده در کارش
گره، از من کمک خواهد

منم مشکل گشا اما
گره افتاده در کارم

تورا دیدم که می‌غلتی
از این پهلو به آن پهلو

دوباره زخم سینه باز
و شده یار بیمارم

نمی‌بینم در این بستر
به غیر از جسم مظلومت

تنی از تو نمانده تا
که در تابوت بگذارم

(علی جانم، علی جانم)

نظرات