بفرمایید روضه آدرس دروازه‌ی ساعات

بفرمایید روضه آدرس دروازه‌ی ساعات

[ حاج حسن خلج ]
بفرمایید روضه، آدرس: دروازه‌ی ساعات
بعد از کوچه‌ی تنگِ یهودی‌ها
تَهِ بازارِ شامِ سابق و امروز بازارِ حمیدیّه
گرفته مجلسی ارباب در کاخ یزیدیّه

بفرمایید روضه با حضور شاهدان و قاتلان
شمر و سنان امشب
بفرمایید روضه با حضور ذاکران
این‌ بار چوب خیزران و لب

ندیدم مجلسی کامل‌تر از این مجلس روضه
نه، بی‌خود نیست اربابم درآورده 
سر از این مجلس روضه
که در آن قاسم و عباس و اکبر بر روی نیزه، میاندارند
و در هر گوشه‌ی مجلس 
شبیه عمّه‌ی سادات و طفلان
کربلایی‌های بسیارند

سپس بر منبرِ طشت طلایی
آن لب کرب‌وبلایی
آیه‌ای از کهف را آن شب تلاوت کرد
تمام نکته‌ها را مو به مو در خواندن آیه رعایت کرد

حسین بن علی لب وا نکرده
ناگهان مجلس دگرگون شد
از این سو چشمِ زین العابدین
از آن طرف، زینب دلش خون شد

و ناگَه خیزران برخواست آهسته
ولی با شدّت از دست یزید افتاد
رقیّه دید بالا رفت چوب خیزران
امّا خدا را شکر بر صورت ندید افتاد

همین که خیزران، ذکر مصیبت کرد و بالا رفت
صدای جمع از این روضه‌ی مکشوف بالا رفت

ولیکن، واحدِ سنگین آن مداح رومی، چیزِ دیگر شد
خدا خیرش دهد او خواند، و حال عمّه‌ی سادات بهتر شد

بکوب ای سینه‌زن در واحد شلاقیِ امشب
تو می‌کوبی به سینه ظاهراً، امّا فقط شلاق‌ها را می‌خورد زینب 

برای لطمه‌ی آخر‌، فضا جور است در مجلس
سر زینب سلامت‌، نوبت شور است در مجلس

شما حالا بفرمایید روضه
اهل‌بیت امّا به زور تازیانه راهیِ مجلس شدند آن شب
شما حالا بفرمایید روضه 
بچّه‌ها از بس که تازیانه خوردند از عدو، بی‌حس شدند آن شب

بفرمایید روضه 
تا که شام زینب کبری سحر گردد
بفرمایید روضه 
تا مگر تعدادمان از دعوتی‌های یزید بی مروت هم بیشتر گردد
بفرمایید روضه 
تا که بازوهایمان امشب برای بچّه‌ها در نوبت شلّاق مانند سپر گردد

بفرمایید روضه
آدرس: دروازه‌ی ساعات 
بفرمایید روضه دوستان
تنها برای شادیِ قلب حسین و عمّه‌ی سادات

نظرات