ببین گُل فروشان، چهها میفروشند گُل لاله را سر جدا میفروشند خدا ناشناسان عزیزِ خدا را برای رضای خدا میفروشند ببین سنگ گودال هم قیمت گرفته ببین پیرمردان عصا میفروشند غلامان شمر لعین خنجری را که سر میبرند از قفا میفروشند و حالا که ما گوشواره نداریم چه فخری کنیزان به ما میفروشند تو از روی نِی کن نظر ای برادر ببین معجرم را کجا میفروشند حسین جانم، حسین جانم، حسین جانم جانم جانم جانم...