به شام قافله را با عذاب آوردند برای دست یتیمان طناب آوردند مگر که طشت زَر و چوب خیزران کم بود که بعد چند دقیقه شراب آوردند به روی نیزه سرِ شیرخواره را عمداً درست پیش نگاه رُباب آوردند برای اینکه دلش بیشتر به درد آید مدام روبرویش ظرف آب آوردند به روی نیزۀ دشمن تمام هستش رفت نه شیرخواره، که گهواره هم ز دستش رفت