باوقار و با جلالت، پا به منبر می‌نهد

باوقار و با جلالت، پا به منبر می‌نهد

[ مهدی اکبری ]
باوقار و با جلالت، پا به منبر می‌نهد
با اشاره اُسکُتوا گویان نهیبی می‌زند 

شهر کوفه غرق در خاموشی و حیرت شده
با صدای حیدری گوید سخن بنت اسد

زینب ای معنیِ شکوه و کمال
نطق تو از همه گرفته مجال
پرچم تو مثل حیدر
تا قیامت در اوج عزّ و جلال

زینب خطبه‌ها کوبنده مثل مادر
زینب نطق تو بُرّنده مثل حیدر
فتح شام و کوفه با کلامت بوده
انگاری حیدر رفته به خیبر

چرخ گردون با اشارت‌های زینب می‌تپد
عالم ذر دست به دامان عقیله می‌شود

از درِ این خانه اعجاز فراوان دیدنی
حلّ مشکل می‌شود با ذکر یا زینب مدد

زینب ای حامیِ یتیمِ حسین
می‌رود از غمت نسیمِ حسین
کربلا تا شام و کوفه 
دست تو حافظ حریمِ حسین

زینب عزّتت شهره‌ی عالی و خاصه
زینب همه اهل بیت در تو خلاصه
زینب ما رأیتُ خوندی، دشمنو لرزوندی
شام و کوفه به پا کردی حماسه

یا زینب یا عقیلةُ العرب...

نظرات