
ای کودک دُردی کِشَم راحت بخواب وای تیر از گلویت میکشد راحت بخواب وای قلب پریشون منو در بین این لشکر شکست سهشعبه تیری که چنین به حنجر پاکت نشست لای لای علی لای لای علی... بر روی دستانم نزن تو دست و پا وای آتش زده داغ تو بر عرش خدا وای سوزانده قلب مضطرم، خشکیِ لبهایت علی آتش کشیده بر دلم هُرم نفسهایت علی لای لای علی لای لای علی... گوید به یک قلب کباب لای لای علی وای تا آخر عمرش رباب لای لای علی وای این غصه قلب زار من پر از شَراره میکند که مادرت از راه دور بر من نظاره میکند لای لای علی لای لای علی... غمت عزا به این دله لای لای علی وای نمیگذرم از حرمله لای لای علی وای سر تو آویزون شده رو دستای لرزون من میخنده یک لشکر ببین چشمای گریون من لای لای علی لای لای علی... مقابل چشمام شده سرت جدا وای شش ماهه و اون تیر سهپَر واویلتا وای به روی دستای بابا میریزه خون حنجرت اگر ببیند غرق خون بیچاره میشه مادرت لای لای علی لای لای علی... بگو بَرَم حالا چطور به خیمهها وای تنت رو پنهان میکنم زیر عَبا وای کاش که نیفته اصغرم لرزه به عرش کِبریا پیش چشای مادرت سرت بره رو نیزهها لای لای علی لای لای علی... ای وای اگر گهوارتو غارت کنن وای این حنجر صدپارتو غارت کنن وای ای وای اگر این دشمنا قبر تو رو پیدا کنن توی این گلوی کوچکت بخوان یه نیزه جا کنن لای لای علی لای لای علی...