
ای کشتی نجات یا اباعبدالله عالم به فدات یا اباعبدالله لعنت به جماعتی که منعت کردند از آب فرات یا اباعبدالله حسین جان... ***** یا مزن چوب جفا را بر لب و دندان من یا بگو بیرون روند از مجلست طفلان من یا نزن، شرمی نما از روی زهرا مادرم یا بزن، مخفی ز چشم خواهر گریان من ***** تو رو میزدند به قصد ثواب منو میزدند تو بزم شراب تو بزم شراب شد آستین پارهم برا من حجاب نشست حرمله روبهروی رباب ***** کوفه که شهر پدر بود چنان کرد به من وای از شام که بغض پدرم را دارند سرِ هر کوچه معطّل شدهام، خسته شدم چشمشان کور! همه قصد تماشا دارند سر بازار که رفتیم سرم داد زدند ای اباالفضل! بیا، نیّت بلوا دارند جگرم سوخت زمانی که رقیّه میگفت عمّه جان! اینهمه دختر همه بابا دارند ***** هیچکس مثل او پلید نشد خیزران خسته شد، یزید نشد ***** ترسیدم از شلوغی، حق داشتم حسین جان کوچه ندیده بودم، دعوا ندیده بودم از شمر طعنه خوردم، از حرمله کشیده ***** غش کنم تا دوباره گریه کنم رفتنِ من برای آمدن است جگرم پاره پاره شد آخر دیدی آخر حسین هم حسن است؟ ***** تیرباران که شدی، یاد حسن افتادم دستت افتاده ز تن، فرق تو شقّ القمر است ***** از بدن سابقهی تیرکشیدن دارم ولی این تیر سهشعبهست ... تیر را بیرون کشیدم، خس خس تو قطع شد ای زبانبسته! تو را من از صدا ... ***** ز گل نازکترم لالا لالایی بریدهحنجرم لالا لالایی چجوری دل ز من کندی و رفتی؟! نگفتی مادرم لالا لالایی ***** تو پس از قتل حسن گفتی غارتزدهام حال غارت شدهای، پیرُهنی نیست تو را ***** هم در مدینه هم در شام بلا مادربزرگ و نوه را بیهوا زدند ***** حسرتِ یک استراحت بر دل من مانده است میروم قدری بخوابم، شمر با پا میزند ***** هنوز چشم حسن مثل ابر میبارد هنوز تکّهای از گوشواره را دارد چه ضربهای به تو زد آن حرامزادهی پست سه ماه رد شده امّا هنوز ردّش هست ***** بشکند دست تو و خیر نبینی نامرد مادرم گرمِ سخن بود که ناگاه زدی ***** مگه یادم میره من بودم و یه دل شاکی مگه یادم میره من بودم و چادر خاکی مگه یادم میره شمر اومد و ... ***** علیاکبر پسرم پاشو بابا دلم از پسِ غمت برنمیاد نه از این ریخت و پاشی که میبینم علیاکبر واسه من در نمیاد انقده بلند میخندن به بابات صدای نالههامو پُر میکنم پیش من اینهمه دست و پا نزن من دارم دست و پامو گم میکنم