
ادرکنی از دل چاه سینهی بی تاب۲ در شب غصّه ناله میجوشد تا که همرنگ خاکیان باشد آسمان امشب مشکی میپوشد۲ باز هم زهر شده بر همه بی یاورها۲ باز هم زخم زدند بر جگر مادرها۲ (یا جواد الائمه ادرکنی)۶ چشم و بغضم دوباره همراهند۲ تا مرا سمت آسمان برند زائرم دست بر ادعیه دارم تا مرا لحظهی از دستان برند به زمین خوردی و آهت جگرت را سوزاند۲ جگرت سوخت و این قلب رضا را سوزاند۲ (یا جواد الائمه ادرکنی)۶ گریه ارثیسیت مادرانه که هر۲ شیعه با آن همیشه مانوس است۲ ولی این بار گریه ایرانیست۲ روضهاش از حوالی طوس است۲ داغ آن صورت مجروح شما را سوزاند۲ مجتبایی شدنت آل عبا را سوزاند۲ (یا جواد الائمه ادرکنی)۶