تو صحن نگاهت، غم و غُصه داری

تو صحن نگاهت، غم و غُصه داری

[ حسین ستوده ]
تو صحنِ نگاهت، غم و غُصه داری
یه گوشه‌ی حُجره، داری هی می‌باری

(در خـونه‌ی تــو، روی دنـیا وا بود
تو دستِ کریمت، همیشه سَخا بود)۲

بـه روی تـو حالا، دَرا رو می‌بندن
به حالِ وخیمت، کَنیزا مـی‌خندن

جوونی و حِیفه،  که از پا بیُفتی
با لبهای خُشکِت، وا اُما می‌گفتی

اَمون از غریبی ....

(سَر از خاکِ حُجره،  اگــر برنداشتی)۲
بمیرم برات که،  یه خواهر نداشتی

یه خواهر نداشتی، که واست بمیره
که حتی سَرِت رو،  بــه دامن بگیره۲

درسته که آقا،  تو میرفتی از حال
ولی پیکرت رو،  ندیدن تـو گودال

حسین بی کفن بود، سَرِش روی نیزه
رقیــه تـو خیمه، نگـاش سـوی نیـزه

حسین جان حسین جان...

پربازدید ترین مداحی واحد حسین ستوده محرم و صفر امام جواد (ع)

نظرات