یاد جمل خصم رو می‌ترسونه باز

یاد جمل خصم رو می‌ترسونه باز

[ مازیار طاولی ]
(یاد جمل خصم رو می‌ترسونه باز)2 
پیکر دشمن رو می‌لرزونه باز

مثل حسن زد تو دل یک سپاه 
(تا علم کفر رو بخوابونه باز)2

(تو ابهت مجتبی تو قیامت مجتبی)۲
اون که مرد میدونه قاسمه

(مرد مردای علی با رجز هاش اون یلی)2
 که می‌تازه مردونه قاسمه

(شیر غوغای کربلا 
شد مجتبی کربلا)۲

یا قاسم ، اِبنُ الحسن....

(بی‌بدله مثل حسن صف شکن)۲
هیشکی حریفش نشده تن به تن

(پهلوونا رو زده با این رجز)۲
(اِن تُنکِرونی فَاَنا بنِ الحسن)2

(تو شجاعت حیدره
تو صلابت حیدره)۲
تو شهامت حیدره 

بی‌قرار
(داره ذکر یا حق رو
زد فرق ازرق رو)2 

یک دورش نعره زد الفرار
یعنی بی‌زره اومده 
لشکری رو بهم زده 

یا قاسم اِبنُ الحسن....

(حیدری‌اند تحت لوای علی)2
هستی‌شونم شد به فدای علی

لرزه می‌اندازه به اندام کفر 
جنگیدن شیر یلای علی

(تو نبردا محشرن 
نوه‌های حیدرن)۲
دشمنن با دشمن فاطمه

(با یه قلب بی‌قرار 
قدمایی استوار )۲

همه شیرند همه بی‌واهمه
ریشه‌ی کفر رو می‌زنن
(یَلَن اَل اَبی غیرتن)

من به عشق تو دل از عیش جوانی کندم
یا حسین گفتم و از عالم خاکی کندم

دل به‌تو دادم و از غیر تو بیگانه شدم 
سر به صحرای جنون عاشق و دیوانه شدم

چه بخواهی چه نخواهی تب و تاب منی
یا حسین فخر من این است که ارباب منی

آب و نانم اگر از رزق خداوند جلی ست 
نمک سفره‌ی من نام حسین بن علی است

تو مپندار که من غیر تو دلبر گیرم
من که روی تو کنم دلبر دیگر گیرم

بعد صدسال اگر از سر قبرم گذری
من کفن پاره کنم زندگی از سر گیرم

(بر مشامم می‌رسد هر لحظه بوی کربلا)2  
بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا
  
تشنه‌ی آب فراتم ای اجل مهلت بده 
تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا

نظرات