وای از عطش و گرما یا عمی جیب المای

وای از عطش و گرما یا عمی جیب المای

[ محمدحسین حدادیان ]
وای از عطش و گرما، یا عَمی جیب المای
یا فاطمة الزهرا، رو لب‌های سقا

خیمه‌ها بی پناهند، همدم اشک و آهند
گرفته ماه کربلا با، ضرب عمود آهن

چه روضه‌ها که میشه آغاز، چهار هزار تیر انداز 
دور شریعه هستند، آبو رو خیمه بستند

پاشو نذار که ای علمدار وفا
سر حسین تو جدا شه از قفا

وای از عطش و گرما، یا عَمی جیب المای
میره به اسارت آه، ناموس آلُ الله

برای ما دعا کن، زینبتو صدا کن
بگو برو خیمه تموم، گوشواره‌ها رو وا کن

نباشی با خیال راحت، میان برای غارت
چی کار کنن بی معجر، با خنده‌های لشکر

نذار که دستا رو ببندن با طناب
نذار که پامون برسه بزم شراب

همه میان واسه تماشا چه کنم
تو بازار برده فروشا چه کنم

حسین، حسین، حسین...

نظرات