نگیر از من یه نگاهو گریههای این دو ماهو چهجوری کنار بذارم آخه این پیرهن سیاهو عزاداریامون هرچی بود گذشت شبامون با سینهی کبود گذشت یاد شبهای محرم افتادم میکشم آه و میگم چه زود گذشت میبینی تو چشام غمو یه دنیا درد و ماتمو به جون مادرت بذار باز ببینم محرمو امام رضا رهام نکن از این حرم جدام نکن... **** تو چشامه اشک نم نم داره باز میزنه قلبم چقدر ناله کشیدیم شب هفتمِ محرم چه قده واسه رباب داد میزدیم به یاد قحطی آب داد میزدیم یاد لحظهای که دید شیرخوارشو توی مجلس شراب داد میزدیم گریه و زاری کارمون مام اینه روزگارمون از روضه دست نمیکشیم فاطمیه قرارمون امام رضا رهام نکن از این حرم جدام نکن... **** با لبِ تشنه رسیدی رو سرت عبا کشیدی مثل مار گزیده آقا به خودت هی میپیچیدی میشینی روی زمین و پا میشی داری میشکنی و داری تا میشی فرشای حجره رو جمع میکنی و داری روضهخونِ کربلا میشی فکر گلو و خنجری به یاد جسمِ بیسری وقتی که داری جون میدی شکر خدا نیست خواهری ***** چگونه دل بِکَنَم از لباسِ ماتم تو چه گریهها که نکردم دو ماه در غم تو نه ما فقط، همه ی کائنات سینه زدند در این دوماه شب و روز پای پرچم تو در این دو ماه چه دلها که از غمت لرزید چه مُردهها که مسیحا شدند با دَمِ تو چه روضهها که شنیدیم و زندهایم هنوز چگونه جان نسپردیم در محرم تو هنوز خون تو در قتلگاه میجوشد چه کرده با دل عشاق جسم دَرهَم تو دوباره ماه غم تو تمام شد اما چگونه دل بِکَنَم از لباس ماتم تو