نذر کردم بین ابرویت ببوسم بازهم
6202
13
- ذاکر: محمد کمیل
- سبک: دمام زنی
- موضوع: قاسم بن الحسن (ع)
- مناسبت: شب ششم محرم
- سال: 1403
نذر کردم بین ابرویت ببوسم باز هم
حیف نعلی ریخت ابروی کمانت را بهم
شیر شد لشکر همین که دید قد و فامتت
دوخت بر این خاک، جسم خون چکانت را بهم
ای یتیم خانهام، رحمی به حال نجمه کن
ریختی در خیمه، آن گریهکنانت را بهم
نالهات میآمد اما پای کوبی داشتند
ناله کردم که نریزد این امانت را بهم
واویلا انا القاسم...
عمهات دارد میآید اینقدر پا را مکش
با تقلایت نریزی عمه جانت را بهم
کاش میشد که بگویم با حسن حالا نیا
آخ پاشیده است تیری نوجوانت را بهم
دشنهای خوردی، صدایت را به سینه قطع کرد
نیزهای نامرد پیچانده دهانت را بهم
در میان سینهات، شنریزه میبینم چرا
وای ساییده است شنها استخوانت را بهم
حیدر حیدر...
حیف نعلی ریخت ابروی کمانت را بهم
شیر شد لشکر همین که دید قد و فامتت
دوخت بر این خاک، جسم خون چکانت را بهم
ای یتیم خانهام، رحمی به حال نجمه کن
ریختی در خیمه، آن گریهکنانت را بهم
نالهات میآمد اما پای کوبی داشتند
ناله کردم که نریزد این امانت را بهم
واویلا انا القاسم...
عمهات دارد میآید اینقدر پا را مکش
با تقلایت نریزی عمه جانت را بهم
کاش میشد که بگویم با حسن حالا نیا
آخ پاشیده است تیری نوجوانت را بهم
دشنهای خوردی، صدایت را به سینه قطع کرد
نیزهای نامرد پیچانده دهانت را بهم
در میان سینهات، شنریزه میبینم چرا
وای ساییده است شنها استخوانت را بهم
حیدر حیدر...
نظرات
نظری وجود ندارد !