
میزند، خواهر تو بوسه بر حنجرِ تو پیشِ چشمم، به نیزه، سر تو روی خاکِ زمین، پیکرِ تو تا که رفتی، شد قیامت آتش اُفتاد در خیامت (ای حسین جان)4 *** امشب است، اولین شامِ دوری تا سحر میهمانِ تنوری جز غمِ تو غمی نیست این که داغِ کمی نیست زخمِ جسمِ تو را مرهمی نیست بی تو اینجا مرا محرمی نیست میشوم من، راهیِ شام تا که برجا، باشد اسلام (ای حسین جان)4 *** زینبت، قد کمان و پریشان در پیِ تو، به شامِ غریبان میزند خواهرِ تو بوسه بر حنجرِ تو پیشِ چشمم، به نیزه، سر تو روی خاکِ زمین، پیکرِ تو تا که رفتی، شد قیامت آتش اُفتاد در خیامت (ای حسین جان)4 *** میرود بی تو منزل به منزل تا که گردد قیامِ تو کامل راویِّ ماجرایم با صدای رسایم من پیام آورِ کربلایم تیغِ من می شود خطبه هایم ای تو قربان قلیلا ما رأیت الّا جمیلا (ای حسین جان)4 ***