علویّات گرفتار یزیدند اى واى

علویّات گرفتار یزیدند اى واى

[ حاج منصور ارضی ]
علویّات گرفتارِ یزیدند اى واى
با چه زجری دمِ این کاخ رسیدند اى واى

صندلی بود ولی یکسره سر پا بودند
ایستادند و زِ پادرد بریدند اى واى

وسط طشت کلیمی به سخن آمده بود
چوب‌ها بهرِ لبش نقشه کشیدند اى واى

دخترانش همگی بر لبشان مُشت زدند
آه اینها مگر از دور چه دیدند؟! اى واى

یک نفر حرف زد و چند نفر غش کردند
حرفهای بدی انگار شنیدند اى واى

پیش چشمِ همه شلاّق به زینب میخورد
تکیه‌گاه حرم افتاد و خمیدند اى واى

منبری رفت به منبر و علی را سَب کرد
نیمه جان پایِ همین درد شدیدند اى واى

خطبه خواندند و ورق جانب مولا برگشت
آبروی همه را خوب خریدند... اى واى

نظرات