رسمه تو عالم که به صاحب عزا میدن تسلیٰ رسمه تو عالم میان تو مجلس ختم آشناها رسمه ولی حیف امون از داغ مولا گِله از تیغ باطل نیست تَسَلای حسین کِل نیست چه نامردن، تا خیمه اومد آزرده به اشکای جوون مُرده نمیخندن چه گریونم، چه خرسندن پشت سر یه داغ دیده، زخم زبونو درک نکردم جوونشو ازش گرفتید، هلهلتونو درک نکردم حق تو این نیست که هرجا چشم میچرخونم تو باشی حق تو این نیست زرهتو وا کنم از هم بپاشی قطعه به قطعه رو خاک از من جدا شی تو قطعه قطعه جمع میشی یا قطعه قطعه کم میشی نمیدونم ... یه جوری افتادم از پا میخوام بردارمت اما، نمیتونم جوانان بنی هاشم بیایید ... آخر جوون خونهی من، برگشتی روی شونهی من من با تن تو ذکر گرفتم تسبیح دونه دونهی من تو رنگ پریده هم قشنگی خاکی رسیده هم قشنگی کوری چشم شمر، بابا گلو بریده هم قشنگی