
حسین جان سپردمت به خدا و به ریگهای بیابان سپردمت به غبار و به خارهای مغیلان سپردمت به وحوش و به شیرهای درنده به مردمان دهاتی به آهوان پریشان به گوش خاک سپردم تو را بپوشاند بد است اینکه ببیند کسی تو را عریان به باد گفتم اگر شد تنت بپوشاند که تا خمیده نگردد دوباره مادرمان سپردمت به هر آنکس که بود اما تو سپردیام به که رفتی به دلقکان و کنیزان سپردیام به دو صد چشم پست نامحرم به شمر و خولی و انس به حرمله وسنان