جنت که خود به نام شبستان فاطمه است سجادهای به گوشه ایوان فاطمه است بال فرشتگان خدا غرق حسرت ِ (خاک گلیم حجره طفلان فاطمه است) 2 (نام علی شده به عدد با نمک یکی) 2 (نام علی خودش ز نمکدانِ فاطمه است) 2 (فرموده مصطفی که فدایش شود پدر) 2 (روحی که هست در تنم از آنِ فاطمه است) 2 (وقتی که روح فاطمه در جسم احمد است) 2 (جان علی و آل علی جانِ فاطمه است) 2 تنها نه جلوهگاه رخش مهر و ماه شد چشمان حیدر آینه گردان فاطمه است جایی که جود و بخشش پرودگار هست (بخشش به روز حشر به فرمان فاطمه است) 2 عارف کسی شده است که زهراست قطب او فانی در ولی شدن عرفان فاطمه است از جان خود به پای ولایت گذشته و (اسلام وامدار ز ایمان فاطمه است) ۲ (فرماندهی قیام برای امام اوست) 2 (ظالم شکست خوردهی میدان فاطمه است) 2 بیداری بصیرت و عزم و جهاد و فتح یک جلوه از ابهت طوفان فاطمه است کشتار نه، هدایت و هُشیاری بشر در قلب ذرهای است که تابان فاطمه است در سایهی ولایت فرزند مرتضی (ایران سپاه حیدر و ایرانِ فاطمه است) 3