عقیدهی همه یاران به اتّفاق این است که اشکِ شور به یادِ حسین شیرین است کنارِ قتلگهِ تو به گریه جان دادن ز وعدهها که به خود دادهام یکی این است تو سَیِّدُالشُّهَدایی! تو کشتهی اشکی منم که مذهبم عشقِ تو، گریهام دین است ز اشکِ دیده جهان را به آب خواهم شست کنون که مَرهَمِ تو گریهی مُحبّین است جَبین شسکته به سنگ و لبت نشسته به خون بمیرم اِی که سرت مَجمَعُالمَضامین است سرم فدای سرت کآن سرِ مُنَوَّرِ تو گهی میانِ تنور و گهی به خُرجین است شکست پُشتِ فَلَک خواهرت اسارت رفت شکست پُشتِ فَلَک بس که داغ تو سنگین است اِی صبحِ امید یااَباعَبدللّٰه اِی شاهِ شهید یااَباعَبدللّٰه در عالَمِ دل، مَدحِ تو میفرماید قرآنِ مجید یااَباعَبدللّٰه حسین جان، حسین جان... **** لشکرِ کوفه و شام ایستاده به تماشای شَه و شهزاده شَه روی نَعشِ پسر افتاده همه گفتند: حسین جان داده **** جوانانِ بنیهاشم بیایید علی را بَر درِ خِیمه رسانید