حسن عطایی

باور نمیکنم دیگه ندارمت

4141
50
باور نمیکنم دیگه ندارمت

حرفش رو هم نزنه برمو تنها بزارمت

مگه میشه تو رو بزارم برم نه اصلاً

یعنی تو میگی تنها برم به حرم نه اصلاً

تو بری که شکسته میشه کمرم آه حتماً

میبرمت تا خیمه

حتی کشون کشون با دست نیمه جون

من راضی ام ازت پس پاشو پهلوون

پیر بودم پیرترم نکن

نرو و بی برادرم نکن

شرمندگی چیه این حرفا رو نزن

هر کاری که ازت بر اومده کردی واسه من

مگه میشه دلت نسوزه برام نه اصلاً

یعنی بی کس و کار میمونن دخترام نه اصلاً

میدونم پا میشی اگه از تو بخوام آه حتماً

هر جوریه بلندشو

حتی بدون دست دستای من که هست

برگرد تو رو خدا این خواهش همه است

پیر بودم پیرترم نکن

نرو و بی برادرم نکن

افتاده هلهله بین سپاهشون

پاشو که بعد تو طرف خیمه است نگاهشون

با صورت به روی زمین افتادی از مرکب

دیگه هیچ پناهی نداره حرمم وای زینب

سیلی میخوره صورت بچه هامون از امشب

دلواپسم ابالفضل

من واسه دخترا زخمای رو پرا

تو دست شعله ها میسوزه معجرا

پیر بودم پیرترم نکن

نرو و بی برادرم نکن

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش