باز هم سوخته انگار در این کوچه نمکی خورده به زخم جگر این کوچه من از این کوچه از این راه بدم میآید بس که شوم است همیشه خبر این کوچه این که عمامهاش افتاده زمین یعنی که ازدحامی شده انگار سر این کوچه پیرمردی وسط راه زمین خورد ولی همه شادند پرا دور و بر این کوچه کاش این بار نسوزد بدن بانویی از شررهای در شعله ور این کوچه آه یکبار علی بود و علی بود و علی آه بانوی علی و گذر این کوچه چهل نفر آمده بودند میان خانه چهل نفر آمده بودند سر این کوچه بوی خون میرسد انگار هنوز از دیوار بوی خون میرسد از میخ در این کوچه دو تن از آل پیغمبر دل شب دویدند از قفا دنبال مرکب امام صادق هفتاد ساله سه ساله دختری با آه و ناله ***** آن شب که من از ناقه افتادم و غش کردم بابا تو کجا بودی، از ما تو جدا بودی آن شب که تو از ناقه افتادی و غش کردی من بر سر نی بودم ، کِی از تو جدا بودم
امام صادق