(بارونه؛ داره میباره رو سر اصغر؛ نه اشکامه) ۲ آسمون؛ پره ابره یا چش من تاره؛ نه اشکامه (عموشم رفته آب بیاره قول عباس نشد نداره) ۲ پسرم توو آغوش باباش تا عمو برگرده بیداره (گل بابایی/ علی لالایی...) ۲ آروم شد؛ نکنه جون داد؟ پسر نازم؛ نه ! خوابش برد ای مردم! پسرم چی شد؟ نه اومد پیشم؛ نه آبی خورد پسرم گرمش میشه مردم دلم از غم آتیشه مردم نکنه خیلی تشنه باشه همه جونِ من و باباشه (گلِ بابایی/ علی لالایی...) داشت میکَند؛ زمینو باباش نمیدیدم من؛ نگو قبره! آرومم؛ که نگن مردم۲ عروسِ زهرا؛ چه بی صبره (چرا هی باباش میشه مضطر عباشو انداخت روی اصغر) ۲ چرا خون ریخته از قنداقه گل من پرپر شد از ساقه (گلِ بابایی/ علی لالایی...) (میباره؛ رباب امروزم برا قحط آب؛ آه از غزه) ۲ میمیریم؛ برا اون طفلی که پرید از خواب؛ آه از غزه داره هی جون میده هر لحظه زیر بارون موشک، غزه گلای شیش ماهه پژمردن روی دست باباشون مردن (بخوابید آروم / گلای غزه...)