بارونه داره میباره
تبلیغات

بارونه داره میباره

[ میثم مطیعی ]
(بارونه؛ داره میباره
رو سر اصغر؛ نه اشکامه) ۲
آسمون؛ پره ابره یا
چش من تاره؛ نه اشکامه
(عموشم رفته آب بیاره
قول عباس نشد نداره) ۲
پسرم توو آغوش باباش
تا عمو برگرده بیداره
(گل بابایی/ علی لالایی...) ۲

آروم شد؛ نکنه جون داد؟
پسر نازم؛ نه ! خوابش برد
ای مردم! پسرم چی شد؟
نه اومد پیشم؛ نه آبی خورد
پسرم گرمش میشه مردم
دلم از غم آتیشه مردم
نکنه خیلی تشنه باشه
همه جونِ من و باباشه
(گلِ بابایی/ علی لالایی...) 

داشت می‌کَند؛ زمینو باباش
نمی‌دیدم من؛ نگو قبره!
آرومم؛ که نگن مردم۲
عروسِ زهرا؛ چه بی صبره
(چرا هی باباش میشه مضطر
عباشو انداخت روی اصغر) ۲
چرا خون ریخته از قنداقه
گل من پرپر شد از ساقه
(گلِ بابایی/ علی لالایی...) 

(می‌باره؛ رباب امروزم
برا قحط آب؛ آه از غزه) ۲
می‌میریم؛ برا اون طفلی
که پرید از خواب؛ آه از غزه
داره هی جون می‌ده هر لحظه
زیر بارون موشک، غزه
گلای شیش ماهه پژمردن
روی دست باباشون مردن
(بخوابید آروم / گلای غزه...)

نظرات