ای صداقت تا قیامت، بندهای از بندگانت ای کرامت سائلی از سائلان آستانت ای علوم انبیاء و اولیاء زیر زبانت ای اساتیدِ جهان پیوسته مرهونِ بیانت ای سلامِ حقّ به آباءِ تو و بر خاندانت جانِ جانِ عالَمی جانها فدای جسم و جانت کیستی تو کیستی تو، وجهِ ربُّالعالمینی نورِ داور، روی قرآن، روح ایمان، رکنِ دینی چشم حقّ در کلّ عالم، دست حقّ در آستینی صادقِ آلِ نبی فرزند ختمُالمرسلینی هم زَعیمِ راستانی هم امام راستینی راستی خیزد فروغ راستی از داستانت علم و دانش با بیان جانفزایت جان گرفته صدق از نام امام صادقت عنوان گرفته جنّ و انست در توسل دست بر دامان گرفته هر که گیرد دامنت را دامنِ قرآن گرفته پیشتر از بودن تو حقّ زِ ما پیمان گرفته تا بگیریم از تو فرمان، ای به فرمان انس و جانت ای کمالِ دین که دین کامل شده در مکتبِ تو با خدا هر روزِ تو، هر لحظهی تو هر شب تو مِهر، زانوی ادب بنهاده نزد کوکب تو عیسیِ مریم زند گل بوسه بر لعلِ لب تو موسیِ عمران اسیر ذکر یا رب یا ربِ تو انبیاء و اولیاء دلدادهی نطق و بیانت داشتی در سایه کرسیِّ دَرست بیشماره هم مُفَضَّل، هم اَبان، هم ابنِ نُعمان، هم زُراره نام تو پایندهتر گردیده بعد از یک هزاره کلّ دانش از چراغِ تابناکت یک شراره آسمانیها مطیع حضرتت با یک اشاره چون زمینیها گدای صبح و شام آستانت