ای خستهی دل خستهی آزار کشیده در پای علی زحمت بسیار کشیده تو دست به روی داری و من دست به خواهش کار من و تو هر دو به اصرار کشیده ای خستهی دل خستهی آزار کشیده در پای علی زحمت بسیار کشیده پیداست از این دست به جا مانده که زهرا تا پشت در خانه تنی زار کشیده ای خستهی دل خستهی آزار کشیده در پای علی زحمت بسیار کشیده تو چهره بپوشان ولی کوچه به من گفت این گونهی خونین به دیوار کشیده امید ندارم به خود از درد نپیچیدی پهلوی تو بدجور به مسمار کشیده من مینگرم بر تو میبینم از این شام دستی نوه ات را سر بازار کشیده