اینهمه راه دویدم ز پی دلدارم

اینهمه راه دویدم ز پی دلدارم

[ حسین طاهری ]
اینهمه راه دویدم، ز پِیِ دلدارم
به امیدی که در این دشت، برادر دارم

تو دعا کن به کنار بدنت جان بدهم
فکرِ همراهیِ با شمر دهد آزارم

خیز و نگذار که ما را به اسیری ببرند
من که از راهی بازار شدن بیزارم

*****

سپردمت به خدا و به ریگ‌های بیابان
به مردمان دهاتی، به آهوان پریشان

به گوش باد سپردم مرتبت بکند
که تا خمیده نگردد دوباره مادرمان

به خاک گفتم اگر شد تنت بپوشاند
خدا نکرده نبیند تو را کسی عریان

سپردمت به هرآنچه که بود اما تو
سپردی‌ام به که رفتی، به دلقکان به کنیزان 

سپردی‌ام به دوصد چشمِ شومِ نامحرم
به شمر و خولی و اَخنَس، به حرمله به سنان

نظرات

سلام