
یاد شهدای بیقرار زینبیه یاد رفقای بیقرار زینبیه آهنگ صداشون، شوق تو چشاشون گرمای نگاشون، با منه خاطرههاشون حالا منو بارون، دنیام شده زندون تنهایی شده مَحرم این روح پریشون بیمونس و همدم، میمیرم از این غم کاش اِذن پریدن بدی این ماه مُحرم (آقا کمکم کن)۳ یک لحظه بیتو فکر آسایش نکردم پنجاه سال است از تو یک خواهش نکردم یک عمر روی حرف تو چیزی نگفتم اینبار میخواهم به پای تو بیفتم کم خونِ دل خوردم برای غصههایت؟ آیا مگر بد خواهری بودم برایت؟ این سالها کم خواهری کردم برادر؟ در حق تو کم مادری کردم برادر؟ در دشت، طوفان میکنم ناچار باشم گیسو پریشان میکنم، ناچار باشم ای وای اگر کشته شوی و زنده باشم راضی نشو که پیش تو شرمنده باشم جانت سلامت، جان من قابل ندارد آیا مگر که خواهر تو دل ندارد؟ قربانی آوردم برای تو، نگو نه باید بمیرم من به جای تو نگو نه بی تو دو عالم را نمیخواهم عزیزم فرزندهایم را نمیخواهم عزیزم اینها نگهبان حریم اهل بیتند پروردهی دست کریم اهل بیتند اینها اگر در کربلا هستند امروز سربازهای مجتبی هستند امروز من که به غیر تو دگر چیزی ندارم باور کن از این بیشتر چیزی ندارم دنیا برایم بی تو آرامش ندارد جز تو برایم هیچکس ارزش ندارد فرش قدمهایت سر عون و محمد حرفی ندارد مادر عون و محمد جان دادهاند اینها اگر، جانت سلامت چیزی نمیگویم به قرآن تا قیامت ای کاش میرفتند زیر سُم مرکب تا پیکرت سالم بماند، جان زینب شاید کمی کمتر شود شمشیر دشمن شاید به سوی تو نیاید تیر دشمن جای تو اینها کاش در گودال بودند پیش تو وقت غارت اموال بودند شاید رها کردند اعضای تنت را شاید ندزدد هیچکس پیراهنت را شاید حسین، انگشترت سالم بماند شاید برادر پیکرت سالم بماند کار قبیلت به کجاها کشیده است بر روی صورتِ همه جای کشیده است هجده سر محارم من را میان تشت نامحرمی مقابلم از عَمد چیده است در تشت دیدمت چقدر بیتعادلی زیر گلوت را چقدر بد بریدهاند