از کار غربتت گره‌ای وا نمی‌کند

از کار غربتت گره‌ای وا نمی‌کند

[ حسین طاهری ]
از کار غربتت گره‌ای وا نمی‌کند
این شهر، با دل تو مدارا نمی‌کند

این شهر، زخم بی‌کسی‌ات را، عزیز من
جز با دوای زهر مداوا نمی‌کند

این شهر، در میان خودش جز همین بقیع
یک جای امن بهر تو پیدا نمی‌کند

اینجا اگر کسی به سوی خانه‌ات رود
در را به غیر ضرب لگد وا نمی‌کند

این شهر، شهرِ شعله و هیزم به دستهاست
با آل فاطمه به جز این تا نمی‌کند

[به پای خار چو گل زار و خسته افتادم
به پیش چشم عدو دست بسته افتادم

چو تازیانه ی ابن ربیع را دیدم
به یاد مادر پهلو شکسته افتادم

***
گردیده بود قنفذ هم دست با مغیره

او با غلاف شمشیر این تازیانه می زد
***

میون شعله ها آه، پیچیده این صدا آه
که جون من شده به پای عشق تو فدا

علی سوختم 4 ]
ابن ِربیع ِ پست چه آورده بر سرت؟

شرم و حیا ز سِنّ تو گویا نمی‌کند
بالای اسب در پیِ خود می‌کشاندت

رحمی به قامتِ خَمَت امّا نمی‌کند
تا می‌خوری زمین به تو لبخند می‌زند

اصلاً رعایت رَمَقت را نمی‌کند
زخم زبانش از لب شمشیر بدتر است

یک ذرّه احترام به زهرا نمی‌کند
اینجا مدینه است دگر کربلا که نیست

پس یورشی به معجر زن ها نمی کند
***

[دو تن از آل پیغمبر دل شب
دویدند از قفا دنبال مرکب

امام صادق هفتاد ساله
سه ساله دختری با آه و ناله

***
آنشب که من از ناقه افتادم و غش کردم 

بابا تو کجا بودی از ما تو جدا بودی
آنشب که تو از ناقه افتادی و غش کردی 

من بر سر نی بودم کی از تو جدا بودم]
***

پربازدید ترین مداحی شعر روضه محرم و صفر امام صادق (ع)

محبوب ترین مداحی محرم و صفر امام صادق (ع)

محبوب ترین مداحی حسین طاهری

نظرات