گریهکن خون خداییم مست دوتا گنبد طلاییم در آرزوی اربعین و راه نجف تا کربلاییم با قلب سوزان با چشم گریان ذکر لب ماست لبیک حسین جان (جانم حسین جان)۴ جز گیسویم فرشی ندارم تا که کنم مهماننوازی ای شاه بیسر باید امشب بر گوشهی ویران بسازی زهراترینم، ام البکایم خاتون عالم، مشکلگشایم بابا حسین جان آن شب که جاماندم نبودی ترسیده بودم بین صحرا خیلی به من برخورد نامرد سیلی به من زد پیش زهرا عمه نفهمد سربست بگویم کم شد از آن شب نیمی ز مویم