کسی نمیشناسد ای مرشد تشنه لب که هستی آقای من ای نوکر او گر او کند لطف در خانهی غم مست مستیم عاشورا بخون از صبح و شب تحریر ماست تیغهی قلم در شعر ما شمشیر ماست ما تا روز محشر در پناه زینبیم گوشه گوشهی دنیای غم تسخیر ماست دل هوای تو، مبتلای تو میگیرم اذن مردن تو کربلای تو حسین وای.. یا هو اللطیف، امیری و نعم الامیر یا رَازِقُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ یاهو میزنم، زانو میزنم همچون شمعی در صحن تو سوسو میزنم دل هوای تو، مبتلای تو میگیرم اذن مردن تو کربلای تو حسین وای..