
نَکِش پاتو رو خاکا (نزن آتیش به جونم)۲ (با آهِ خود نسوزونم)۲ (اگه روزی تو شهرِغم تَنِ بابات پُر از خون شد)۲ تو این دشتِ بلا امروز سراپایِ تو گُلگون شد ( واویلتا، واویلتا )... (به استقبالت اومد)۲ (بابایِ مهربونت )۲ (شده بابا، پریشونت)۲ تویی دُرِّ یتیمِ من که بین خاک و خونابی برای دیدنِ بابا چه بیصبری، چه بیتابی ( واویلتا، واویلتا )... (یادگارِ مجتبی)۲ در راهت شده فدا، بینِ میدان ( افتادم من از نفس به فریاد من برس )۲ (ای حسینجان )۲