(نفسِت گرم بانو، که قیامت کردی)۲ مثل کوه ایستادی، استقامت کردی نفست گرم بانو، دشمن از پا افتاد کوفه امروز باز هم، یاد مولا افتاد علم و بگیر خیال اباالفضل تخت شه علم و گرفتی کار عدو هم سخت شه این خودش کافیه تخت ستم بدبخت شه خطبهی زینب با صوت علی پخش شه (فاتح شامات، عمّهی سادات)۲ زینب و ذلّت، هرگز و هیهات دانش آموز صبرت ایوبه خطبه میخونی کوفه آشوبه (عقیله زینب)۴، (صلّ علی سیدهی جلیله زینب)۲ نفست گرم بانو، عشق و تفسیر کردی با رقیّه کل، شام و تسخیر کردی نفست گرم بانو، شام و ویران کردی نفست گرم بانو، آره طوفان کردی عاشقت به سپاه ظهور ملحق شه اسم منتقم باید رو پرچما نقش شه این خودش کافیه بیشتر نفست حق شه خطبهی زینب با صوت علی پخش شه (زنده شد یادِ قدرتِ حیدر)۲ یک زن اومد با هیبت حیدر تو خداوند صبر و ایثاری بعد عاشورا تو علمداری (عقیله زینب)۴، (صلّ علی سیّدهی جلیله زینب)۳ ... (نگران بودی، کاش علمدارت بود در امان بودی)۲ نگران بودی، کشتهی گرسنهی دم اذان بودی گریه به اون ساعت گرم و تار میکنم مثل رباب از سایه فرار میکنم عالم و به داغ حسین دچار میکنم مثل رباب از سایه فرار میکنم رو سیاه بودن، نصف جمعیّت همه توو قتلگاه بودن بی ادب بودن، خیلیاشون از کشتنت عقب بودن نیمهی شب گریه به اون لباس میکنم خواب میبینم به شمر التماس میکنم تنت رو از زیر لگد خلاص میکنم خواب میبینم به شمر التماس میکنم نیزه خم میشد، هر چی بیشتر میگذشت از تو کم میشد دشمنت بودن، خیلیا فکر بعد کشتنت بودن روضهی قتلگاه تو مرور میکنم از بغل تن زخمی عبور میکنم النگوم و میدم سنان و دور میکنم با چادرم کفن برا تو جور میکنم یه کنج از این قتلگاه به زینبم جا بده من نرسیدم حسین، به تو خدا شاهده زمین که خوردی تو رو از سر مقتل زدند تا ته گودال حسین، تو رو مفصل زدند .... دل پریشونم، پریشونم که اربابم نیومد بعد عمری عاشقی حتّی یه شب خوابم نیومد آسمون عصرای جمعه مثل من بهونه گیره بارون گریه باهات حرف میزنه که خیلی دیره مادر تو دل غمینه خون جدّت رو زمینه سر زلفت میبره قلب فرشتهها به غارت میدونم که میشکنه هر چی باشه با یه اشارت میدونم یه روز میآی که خورشید از تو پا میگیره هر کسی حسینیه آتیش کربلا میگیره شنیدم برای خاتون میگیره دل تو هر شب سر در خیمهی صبر تو نوشته عمّه زینب تا قدم رنجه کنی رو چشم من آروم جونم روضهی عموی بی دستت اباالفضل و میخونم علقمه کلبهی غم شد کمر جدّ تو خم شد (العجّل یا حجّت الله العجّل بقیة الله)۲ ... قدر علی، قضا علی، بهانهی بقا علی ارض علی، سماء علی، عیار کبریا علی ابد علی، ازل علی، نگار لا یَزَل علی ادلهی اِلی العَلی، بلی علی، بلا علی ملائکه به گرد او، به اشتغال ذکر او به همره ملک بگو بلند مرتضی علی تراب را پدر علی، زعیم هر بشر علی تمیز خِیر و شرّ علی، به حلق هر صدا علی به هر دلی ولی علی، به نفی لا بلا علی علی علی، علی علی، رموز برملا علی عیان علی، نهان علی زمان علی، مکان علی، کجا و نا کجا علی حیات جام و جم از او، حدود و بیش و کم از او عرب از او، عجم از او، علی و ایلیا علی هدی علی، هدف علی، طرف به هر طرف علی خدای دَر نجف علی، تمام کربلا علی (آبروی دوعالم)۴ (حسین)۴