قیام می‌کنم برسم شام کارو تمام می‌کنم

قیام می‌کنم برسم شام کارو تمام می‌کنم

[ عبدالرضا هلالی ]
قیام می‌کنم، قیام می‌کنم
برسم شام کارو تمام می‌کنم
به شاه نجف سلام می‌کنم
خوابو به چشم عدو حرام می‌کنم

من زینبم عقیده‌ی من آزادگی
من اُسوه‌ی مقاومت و ایستادگی
شمشیر اگر دهند بجنگم به سادگی
با ذوالفقار نسبت من خانوادگی

عقیله منم‌، عقیله منم
به عالم سیّده‌ی جلیله منم
به صوتِ علی تکلّم کنم
که الان حیدر این قبیله منم

عقیله‌ی عرب و عجمم 
آبروی دو جهان حرمم

قدم می‌زنم، قدم می‌زنم
به نیابت عباس عَلم می‌زنم
عجب صحنه‌ای رقم می‌زنم
تخت و کاخ یزیدو به‌هم می‌زنم

حق می‌دهم یزید که این‌گونه تب کند
خب زن ندیده بود مبارز طلب کند
عباس اگر که نیست عدو را ادب کند
زینب که هست کارِ امیرِ عرب کند

علمدار منم، علمدار منم
ابوفاضل اگه نیست سپهدار منم
من از کربلا شدم مرتضی
عقب ننشستم و یعنی کرّار منم

زِ یارم بگم، زِ یارم بگم
من به‌جز حسین حرفی ندارم بگم
از این مقصد و قرارم بگم
خطبه خوندن از ایل و تبارم بگم

یادآوری کنم که حسن در جمل چه کرد
قاسم به معرکه زد و با چند یل چه کرد
در آن منم‌ منم یل ما در عمل چه کرد
شد قبضه روح لشکر و دیدن اجل چه کرد

صدا زد صدا، خدا بود خدا
چهل منزل به خودت بگو مرحبا
به عشق حسین شَه عالمین رسانه آهنگ
باید زینب بری اربعین کربلا

نظرات