(میدون، عرصهی جولان شیره)۲ حتی این نفسزدنهاتم، نفسگیره (قهره، تیغ حضرت ابوفاضل)۲ دامنِ لشکر کفارو میگیره این شیر ژیانه ابروکمان و چشمش تیر کمانه خوب بازی میکنه، با روح و روانه یک لشکری و معلومه پهلوانه اباالفضله اباالفضله، ابوفاضله جانه در یک چشم به هم زدن، طوفان میکنه دشمن را به ضربتی، مهمان میکنه از تیغ مبارک پور بوتراب خاتم جرعه خون و نوش جان میکنه یا اباالفضل... (عالم، خلق یک اثر رو میبینه)۲ وقتی خنده روی لبهای، تو میشینه دنیا، زیر سایهی تو میلرزه خندهی تو، وحشت جانه شیاطینه او مرد شکاره جذر و مد نگاهش، لیل و نهاره تاریخ از این رشادت، تحت فشاره صفین و پیش چشم لشکر میاره علمداره علمداره، خود حیدر کراره اول با زبان خوش، صحبت میکنه بعداً به مبارزه، دعوت میکنه وقتی از نگاه بالا، وارد میشه کی واسه مبارزه، جرأت میکنه یا اباالفضل...