ماه تابان آسمان! هادی حجّت الله شیعیان! هادی بهترین اسم در جهان، هادی آنکه ما را دهد امان، هادی از عذاب جهنّم و از نار مطلع و مقطع کلام آقا اوّل و آخر دعام آقا صاحب جامعه! سلام آقا برده اسمت به احترام آقا خالق روزگار و لیل و نهار جلوهی ذات کبریایی تو وارث مجمع کسایی تو کعبهی بین سامرایی تو نوهی حضرت رضایی تو دست ما را گرفتهای بسیار مقتدای مطهّر عصمت واجب الاحترام با رفعت ای علی چهارم خلقت گفتهام من که با همین نیّت بر عقیقم علی کَنَد حجّار یوسف من! به چاه افتادی گوشهای بیپناه افتادی چه به روز سیاه افتادی تو به تبعیدگاه افتادی تکیه دادی به شانهی دیوار ماه، مانده است پشت ابر جفا یاوری نیست بین شهر جفا بدنت آب شد ز زهر جفا نفست را بریده زهر جفا پارهپاره جگر شدی انگار سر به بالین غصّه بگذاری خون دل از دو دیدهات جاری تو کجا و بساط میخواری چه تشابه به عمّهات داری روضهی شام را نکن تکرار لب جدّت به خیزران خورده در دل طشت، سر تکان خورده دخترش سیلی آن میان خورده کتک از مرد بددهان خورده وای از بزم و وای از آزار