ای کعبه‌ی دل کوی تو یا حضرت هادی

ای کعبه‌ی دل کوی تو یا حضرت هادی

[ حاج محمود کریمی ]
ای کعبه‌ی دل، کوی تو یا حضرت هادی
وی قبله‌ی جان روی تو یا حضرت هادی

ای چشم همه سوی تو یا حضرت هادی
ای خلق ثناگوی تو یا حضرت هادی

آیینه‌ی اجلال نبی کیست؟ تویی تو
چارم علی از آل نبی کیست؟ تویی تو

تو اختر برج نبوی، شمس هدایی
ماه علوی آینه‌ی حُسن خدایی

فرمانده‌ی مُلک قدر و جیش قضایی
آری تو علیّ ابن جواد ابن رضایی

خوبان جهان، نور هدایت ز تو دارند
ارواح رسل روح ولایت ز تو دارند

تو جانی و در کالبد کلّ وجودی
تو وجه خدا، آینه‌ی غیب و شهودی

تو نیّت و تکبیر و قیامیّ و قعودی
تو رابطه‌ی خلق و خداوند و دودی

از فیض تو منّت به سر خلق نهادند
با مهر تو دادند به ما، آنچه که دادند

از سامره خیزد به فلک نور حقایق
دلها به طواف حرم قدس تو شایق 

مرهون تو روز و شب و صوت و دقایق
روزی خور خان کرمت جمله خلایق

(من آبرو از خاک در سامره دارم
من خاطره‌ها از سفر سامره دارم)۲

من جلوه‌ی طور از شجر سامره دارم
من عشق دو قرص قمر سامره دارم

هر جا که روَم، مرغ دلم در حرم توست
چشمم به تو و لطف و عطا و کرم توست

تو حجت حق، خلق به تایید تو بنده
توحید و نبوت، به تولای تو زنده

جبریل به بام تو، یکی مرغ پرنده
در بین قفس، رام تو شیران درنده

کردند چو بر ماه جمال تو نظاره
پروانه صفت گرد تو گشتند هماره

ای جود تو همچون یم و افلاک حبابت
آوخت که رسید از ستم خصم عذابت

گریَم به تو و غصه‌ی بی حد و حسابت
افسوس که بردند سوی بزم شرابت

بر خیرگی خصم و به بی‌شرمیه او اُف
خاکم به دهن، جام می‌ات کرد تعارف

ای از غم تو بر جگر سنگ شراره
وی در همه‌ی عمر ستم دیده هماره

تو آیه‌ی تطهیری و دشمن به چه جرأت
با جام می خود به سویت کرد اشاره

از هجر تو باید کمر کوه شود خم
جایی که گریبان ولایت شده پاره

سوزد جگرم بر تو که با پای پیاده
همراه عدو رفتی و او بود سواره

از تیغ زبان، زخم فراوان به دلت بود
کز زهر ز پا تا به سرت، سوخت دوباره

فوجی پی آزار دلت، دست گشودند
قومی ز دفاع تو گرفتند کناره

نظرات