
مانند اسیرهای ترک و روم آمده بین شام، زینب با رخت و لباس نامناسب رفته است در ازدحام، زینب ای خاک به سر که پابرهنه برداشته است گام، زینب حتّی احدی نگفت در شام ناموسِ خدا، سلام زینب ناموسِ یزید، پشت پرده امّا وسط عوام، زینب هر کوی که رفته، سنگ خورده همراه سرِ امام، زينب دنيا به كجا کشید كارش با شمر شد همكلام، زينب پایش به چه مجلسی رسیده آن واجبُ الاحترام، زینب میدید سرِ بریده و تَشت میدید شراب و جام، زینب با گوشهی آستین گرفته رو از همه سرخفام زینب امّا زِ یزیدیان گرفته با خطبهاش انتقام، زینب ناموسِ علی، خسته نباشی از ماتم ناتمام، زینب گفتم به فَلک یگانهی دوران کیست؟ فریاد برآورد که زینب زینب