
زیباترین سرودهی لبهای خلقت است زینب زینب، زینب زینب پیداترین ستارهی دیبای خلقت است زینب زینب، زینب زینب زهراترین زُهرهی زهرای خلقت است زینب زینب، زینب زینب شیواترین جوابِ معمّای خلقت است زینب زینب، زینب زینب گنجینهی جزیرهی اسرار زینب است زینب زینب، زینب زینب **** خضر عشّاق گرمِ دیدن بود سیل اشک آمد و آب را گم کرد علیاکبر که بر زمین افتاد آسمان آفتاب را گم کرد پدر آمد به یاریاش برود من بمیرم رکاب را گم کرد اکبر اکبر، اکبر اکبر... یوسفم از یوسفان دل میبَرد ای که از کلِّ جهان دل میبَرد یوسفی شیریندهن با ناز و شور عشوهگر، طنّاز، غرق نور با تو گر گویم زِ حُسن یار خویش خود رقیبی ساختم در کار خویش عبّاس عبّاس، عبّاس عبّاس... زورِ بازوی علی، عبّاس عبّاس ناصر دینِ نبی، عبّاس عبّاس ناصر دینِ خدا، عبّاس عبّاس در زمین کربلا که شده قطعُ الیمین عبّاس عبّاس، عبّاس عبّاس... رندانِ تشنهلب را آبی نمیدهد کس گویی ولیشناسان، رفتند از این ولایت عبّاس عبّاس، عبّاس عبّاس... شاهی که ولی بود، وصی بود، علی بود سلطان سخاء و کرم و جود، علی بود حیدر حیدر، حیدر حیدر... این کفر نباشد، سخن کفر نه این است تا هست علی باشد و تا بود، علی بود حیدر حیدر، حیدر حیدر... همین است و همین است و همین است فقط حیدر امیرَالمؤمنین است حیدر حیدر، حیدر حیدر... مرغ دل ما چه خوش هوایی دارد! ایوان نجف عجب صفایی دارد! حیدر حیدر، حیدر حیدر... **** میرسد از منبر كوفه ندای او به گوشم کِای تمام خَلقِ عالَم من امامُ العالمينم من علیام، عالیام، دانای اسرار نهانم اَنجمآرای سمايم، كارپرداز زمينم من به قرآن باءِ بسمِ الله رحمنِ رحيمم مؤمنون و كوثر و طاها و قدر و ياء و سينم آلِ عمران، مائده، اعراف، توبه، هود، نوحم مؤمن و شوراء و فتح و صافات و حشر و تينم حیدر حیدر، حیدر حیدر... فاصل هستم، عالِم هستم، دائم هستم، حاکم هستم قائم هستم، واصل هستم، من امامُ العارفینم دست سرمد، يار احمد، ماه مفرد نور ایزد، سِیر مسند، مرشد روحُالاَمینم حیدر حیدر، حیدر حیدر... تا قيامت گر شود تفسير از نهجُالبلاغه نيست خطّی از خطوط صفحهی عِلمُ اليقينم گفته قرآن چنگ بايد زد به حَبلِالله جميعا اهل عالَم، دست پيش آريد من حَبلُ المتينم من مُعِزُّ المؤمنينم، من مُذِلُّ المُشركينم من بَصيرٌ بِالعبادم، من هُدیً لِلمُتَّقينم حیدر حیدر، حیدر حیدر... باد و خاک و آب و آتش در پیِ فرمانگذاری در شمال و در جنوب و در یسارا، در یمینم بینوایان را نوایم، بیپناهان را پناهم دردمندان را دوایم، بیمعینان را معینم حیدر حیدر، حیدر حیدر... روز مَردی گر بیارم خَم به ابروی کمانم آیهی نَصرُ مِنَ الله نقش ببندد بر جبینم خوانده یزدانم زِ لطف و مرحمت، بابَ الحوائج دستگیر کلِّ خلق از اوّلین و آخرینم عبّاس عبّاس، عبّاس عبّاس...