غروب شده این بوی دود و آتیشه

غروب شده این بوی دود و آتیشه

[ محسن عراقی ]
غروب شده این بوی دود و آتیشه
دل تو دلم نیست عمّه، بابام چی می‌شه؟
سجّاده‌‌شو پهن کردم، مثل همیشه

چرا به جای باباییم شمر اومد؟
خوابم یا بیدارم؟

گفتم بابام کو، یِهو تو گوشم زد
کو عمّه گوشواره‌‌م؟

حتی نذاشت دندونای شیریمو
از رو خاک بردارم

معجرم رو گرفت و کشید و بُرد
بابایی، بابایی

منو جای عمو به سنان سپرد
بابایی، بابایی

خون جلوی چشم خورشیدو گرفته
مَشک عمو از ما امیدو گرفته
ضربه‌ی زجر از چشمام دیدو گرفته

چشام نمی‌بینه، واسه همین می‌شمارم
تو شونه‌ی دستات، یه دندونه کم دارم

با ساربان شدم همسفر
زیادی سخته‌ها بعدِ تو

یه قطره آب خوش از گلوم
پایین نرفته‌ها بعدِ تو

آی خرابه، خیلی حالم خرابه
مگه ما جامون تو مجلس شرابه؟

صورت تو قابل تشخیص نیست
یا من چشام تاره؟

دیشب تو خواب تو منو بوسیدی
نه با لبِ پاره

نظرات