
علی جان، علی جان، مكش ز غم بابایت را علی جان، علی جان، مكش زمین پاهایت را ای جوانم، تو كه بوده ای عصای دستانم بنگر به زانوان لرزانم بگو بی تو زنده آیا می مانم بگشا لبهای خود را دوباره بگو بابا جان لیلا، جان لیلا عزیزم، در آن دم، كه عازم میدان بودی دلم سوخت، حرم سوخت، كه رفتی و عطشان بودی جان فدایت، بوسه می زنم به زخمِ اعضایت مانده چشم حسرتم برلبهایت به هوای آن صدای زیبایت موذن كربلا دوباره بگو بابا جان لیلا جان لیلا به صحرا، گلم را، زكینه پرپر می بینم به هرسو، كنم رو، علی اكبر می بینم نور دیده، گل از عطش به صحرا خشكیده شاخ و برگِ تو به هر سو پاشیده بویِ تو میان لشگر پیچیده افتادی اربا اربا دوباره بگو بابا جان لیلا جان لیلا