شدم آواره توی کوچهها زدن زیر حرفاشون کوفیا دارم دلشوره برگرد و نیا حسین جانم همه اینجا فکر جنگیدنن دارن واسه تو نقشه میکشن برات نیزه آماده میکنن حسین جانم کاشکی نیاری لااقل خواهرتو دل نگرونم واسه اکبر تو آه (حسین! موندم آواره و بیپناه حسین )۲