(شد روضهی من ذِبحُ العظیمی آخر تموم شد درد یتیمی)۲ قاسم ز خجلت شوقی به راهت از دوشت افتاد بار امانت عمو بیا که قاسمت جا مونده زیر دست و پا برای بردن تنم بیار یه چند تا بوریا من اِرباً اِربا شدهام ولی به روی خاک غم یه کاری کرده نعل اسب شکل تنم ریخته بهم سخته که پیشم دیگه نباشی ای عمر نمیخوام پیشم تو باشی چیزی نمونده این عقده وا شه (کم مونده زخمام از هم جدا شه)۳ بهم نمیریخت تن تو اگه زره بود به تنت شکر خدا حداقل تو تنته پیرهنت (کاشکی بمیرم برای شبیه زهرا شدنت)۲ تقصیر نعل مرکبه هم قد سقا شدنت