سامرا عزا گرفته، بوی کربلا گرفته... از این مصیبت دل من، در تب و تابه کی گفته جای یه امام، بزم شرابه داره تو بستر، میسوزه از تب، نفس آخر میخونه امشب به یاد بزم شراب دشمن امون از دل زینب... وای غریب آقا غریب آقا غریب آقا وای... وقتی قبرشو میکندند دید به گریههاش میخندند سرمناجات ودعا، تیر شبونه هجوم آوردن تو خونش، بازبی بهونه (یاد آتیش و خونهی زهرا یاد دو دست بستهی مولا زیر لب آروم صدا زد آقا امون از دل زینب)۲ وای غریب آقا غریب آقا غریب آقا وای... نیمه جونی مونده بر لب میدویده پشت مرکب (دور از دیار مادری، با آه وناله شده یه ویرونه نشین، مثل سه ساله)۲ (یاد رقیه، که چی کشیده وقتی که دیده، سر بریده به روی خاکها، با دست کشیده امون از دل زینب)۲ وای غریب آقا غریب آقا غریب آقا وای... بوی کربلا، بوی حسین ماییم و نوای بی نوایی بسم الله اگر حریف مایی