دارن کم‌کم عاشقا می‌زنن پرچم مشکی

دارن کم‌کم عاشقا می‌زنن پرچم مشکی

[ حنیف طاهری ]
دارن کم کم عاشقا می‌زنن پرچم مشکی
سر در خونه‌ها سینه‌زن‌ها
وعده میدن به هم اِنشاء‌الله اربعین کربلا

تو این روزا اون که با جون و دل
زیر پرچم نوکری می‌کنه
از هر دردی در امونه
آخه زهرا واسش مادری می‌کنه

امسال هم هر جوری که باشه
تو محرم آقا روضه‌ات رو می‌گیرم
اِنشاءِالله آخرش عاشورا
توی اوج روضه من برات می‌میرم

ارباب من سایه‌ی رو سرم .....

خواب می‌بینم که شب جمعه با سینه‌زن‌ها
حرمت عازمم اصلا دارم
دیگه دق می‌کنم من این روزا کربلا لازمم

جان زینب طاقتم سر شده
حال و روزم خیلی بدتر شده
خیلی وقته دل من
تنگ اون پایین پای علی اکبر شده

باور کن نمی‌تونم دیگه
مثل این چند وقته از حرم دور باشم
دنیا رو من به هم می‌ریزم
برای پابوسِت اگه مجبور باشم

آقا خیلی من حرم لازمم ....
ارباب من سایه‌ی رو سرم ....

نظرات