خوشا دلی که خطر کرد و ساخت فردا را دلی که سوخت اَماننامههای دنیا رو تو را نه مِهر حسینی، نه قهرِ اِبنزیاد تو اهل شهر حسینی، نه شهرِ اِبنزیاد بر حسین بن علی، یا با حسین بن علی با یزید بن یهودی، یا حسین بن علی حرف شمشیر و دلت آخر یکی شد، یا دو تا؟ چیست تکلیف تو آیا با حسین بن علی این که میآید صدایش، بانگِ هَل مِن ناصر است از گلوی کیست این آوا؟، حسین بن علی در کدامین صف نشستی؟، در سپاه کیستی؟ چون خدا تنهاست، حق تنها حسین بن علی شور، شیدایی، جنون، مستی، به خون غلتیدگی لب زِ عشقت این همه معنا، حسین بن علی جان حسین بن علی، جانان حسین بن علی دین حسین بن علی، دنیا حسین بن علی میتوان با تیغ کِی حبل المتین را سر بُرید؟ نخل طوبی، عُروَةُ الوُثقی، حسین بن علی تشنهی سیرابِ دریادل، یَلِ اُمُّالبنین کشتهی جاوید و نامیرا، حسین بن علی کعبه خواهد زد به سینه سنگ او را تا ابد کربلایش قبلهی دلها، حسین بن علی در شکوه واقعه ای کاش پَرپَر میشدیم در کنارت روز عاشورا، حسین بن علی *** سایه ات بر سر من هست ولی فردا نه احترام پَرِ من هست ولی فردا نه مَشک خالیست ولی شُکر که سقّا داریم دستِ آبآور من هست ولی فردا نه چشم بد دور زِ قد من و زنهای حرم دورِ من اکبر من هست ولی فردا نه تاکنون پای غریبه به حرم وا نشده حُرمت محضر من هست ولی فردا نه بقچهی کهنهی ما هست، لباست هم هست هدیهی مادر من هست ولی فردا نه بنشین خوب ببین چادر من را حالا چادرم بر سر من هست ولی فردا نه ترسم این است که تو دِق بکنی از حرفم به سرم معجر من هست ولی فردا نه *** توی خیمه کنارم نشستی، ولی واسه بار آخر حرف که با خواهرت میزنی تو، من میافتم یاد مادر باور بکنم یا نکنم، عزم سفر کردی فردا که تو از حرم بری محاله برگردی خاطراتمو یادم میاد، دلم پُر از درده مادر شب آخری چقدر سفارشت کرده چه شبی که تموم نمیشه دل من که آروم نمیشه *** دیگه وقت خداحافظی شد چه وداعی، چه نگاهی دور شدی از جلو چشم زینب نبینم تو قتلگاهی *** ای سایهی روی سر من خدانگهدارت چند ساعتِ دیگه من میام برای دیدارت باید تو رو پیدا کنم از راهِ احساسم اون پیکر بیسرو آخه چهجوری بشناسم؟ *** رو زمین، نه سری، نه تنی چه کنم؟ چرا بیکفنی؟ *** کمکم از شیرها همه رفتن یک به یک کم شدن پای حسین همه در پیش فاطمه خونین همه در هم شدن پای حسین ساعتی قبل بین علقمه هم وای بر من، پناه زینب رفت تکیهگاه حسین افتاد و بین خون تکیهگاه زینب رفت دستها به روی سر بگذاشت آن چه میدید بر سرش آمد دید از روی تل به قربانگاه پدر و جد و مادرش آمد تکه بر نیمه نیزهای داده شاه بییار از این و آن میخورد نامشان را که یک به یک میبرد تن یاران هم تکان میخورد جمع نامحرمان همه جمع است خواهری میدوید در گودال قبل از آنی که زینبش برسد شمر آمد پرید در گودال *** دلم میلرزد از فریادهای آخرم برگرد دلم میلرزد از خونگریههای خواهرم برگرد مرا بگذار در گودال، با سرنیزهها تنها نبینی نیزهکاری تا شود بال و پَرم برگرد برو جان تو و جان صلابتهای معجرها تویی بعد از من و عباس امید حرم، برگرد نگاهت را بگیر از چشمهای من، خداحافظ ببین که شمر پرسه میزند دوروبرم برگرد نفسهایم به آخر میرسد، طاقت نداری تو ببینی کندی خنجر به زیر حنجرم، برگرد برایت سخت خواهد بود از نزدیک این صحنه چه خواهد کرد تاب پنجه با موی سرم، برگرد هنوز از ضربههایش چندتای دیگری مانده شده وقتِ حسینم وای حسینِ مادرم، برگرد *** شلوغه قتلگاه، صدا نمیرسه کسی برا کمک چرا نمیرسه؟ هر کی میاد میگه، بگید که اومدم شاهد باشید منم یه ضربهامو زدم *** رو سینه ات نشست با لگد زد دوتا دندهات رو شکست تو دعا میکردی و دهانتو بست گلوتو گرفت دید سرت جدا نمیشه موتو گرفت چه بد میزنن جلو تو به خواهرت لگد میزنن این اولین شکاره که تنش رو بر میگردونن نگاش به خیمههاست میخوان سر رو به زور بچرخونن تو قتلگاهه ولی به چادر زنهاست حواسش یکی دو ساعته دیگه تو دست اخنسه لباسش *** ای غم کجا برم که غمت هیچکس نخورد؟ جز خواهران بیکس و اطفال ناامید *** اَمان از اشک بیموقع، تو را واضح نمیبینم مجالی غیر از این دیدار پایانی نمیماند چه با حسرت رباب آن سو به تو خیره شده بنگر که عشق عاشق و معشوق پنهان نمیماند پیاده شو رقیه را بغل کن این دَم آخر به تو بدجور وابستهست، میدانی نمیماند